پایان افسانه های بی پایان

پایان افسانه های بی پایان
روزی روزگاری، قصه‌های پریان به ویژه داستان‌های برادران گریم، شناخته شده و شوم بودند. حتماً با افسانه‌های گریم آشنا هستید. قصه‌ای که می‌خواهم برایتان تعریف کنم، از همین دسته است؛ یعنی هم به برادران گریم تعلق دارد و هم از نظر تاریکی و غم، شوم‌ترین آن‌هاست. این داستان به شما نشان می‌دهد که چگونه یوریندا و یورینگل توانسته‌اند به جای سرکوب غم‌هایشان، آن‌ها را بیان کنند. آن‌ها به جای غرق شدن در اقیانوس اندوه، یاد گرفته‌اند که در آن شنا کنند. بیایید با هم به این سفر برویم و ببینیم چگونه می‌توانیم از طریق داستان‌گویی، غم‌هایمان را به چالش بکشیم و به زندگی ادامه دهیم. این داستان نه تنها ما را با دنیای پریان آشنا می‌کند، بلکه به ما می‌آموزد که چگونه با احساساتمان روبرو شویم.