فردریک آموزش فلسفه برای کودکان

فردریک آموزش فلسفه برای کودکان
زمستان نزدیک می‌شد و دیگر کشاورزان در مزرعه حضور نداشتند. یک خانواده موش صحرایی کوچک در حال جمع‌آوری آذوقه بودند و همه اعضای خانواده به جز فردریک، به صورت شبانه‌روزی مشغول کار بودند. فردریک به نظر می‌رسید که کمتر از دیگران تلاش می‌کند و بیشتر به اطرافش نگاه می‌کند. در حالی که بقیه سخت در تلاش بودند تا ذخیره کافی برای زمستان فراهم کنند، فردریک به زیبایی‌های طبیعت و لحظات آرام می‌اندیشید. این تفاوت در رفتار او باعث می‌شد که دیگران کمی نگران شوند، اما فردریک باور داشت که آماده‌سازی روحی و ذهنی نیز به اندازه جمع‌آوری آذوقه اهمیت دارد. در دل او امید و آرزوهایی برای روزهای سرد زمستان در حال شکل‌گیری بود.